در شاهنامه فردوسی، دست کم در دوجا، گزاره " بادِ
نوشین" به کار رفته که در هر دو جا نیز، این باد نوشین، از آنِ
ایران بوده است.نَخستین جا، در داستان بیژن و منیژه، آنگاه که رستم از خاک توران، روی به سوی ایران
زمین می نهد، همین که به نزدیکی مرز ایران می رسد و از فراز کوه های شمال شرقیِ مشرف به ایران، سرِ کاخ کیخسرو را از پیش چشم می گذراند، استاد سخن، فردوسی بزرگ، به زیبایی، قلم فرسایی می کند و این نگاره را اینگونه به تصویر می کشد:چو رستم به نزدیک ایران رسید؛سر کاخِ کیخسرو آمد پدید؛یکی بادِ نوشین درودِ سپهر، به رستم رسانید ، شادان به مهرجهان پهلوان ایران، مدتی است که از ایران زمین به دوراست و بدون شک، دلتنگ این سرزمین اهوارایی شده است. اما آنچه در این دو بیت شاهوار می بینیم، چیزی فراتر از دلتنگیِ رستم برای ایران است. فردوسی به زیبایی و شکوه هر چه تمامتر، ایران را نیز دلتنگ رستم نشان داده تا جاییکه، باد نوشین ایران زمین، با دیدن رستم، در دَم، درود آسمان ایران را، شادان و مهربان، به جهان پهلوان ایران می رساند.این نهایتِ عشقِ رویاروی( متقابل) رستم و ایران به یکدیگر است. چرا که نه رستم بدون ایران، شناسه و فرّ و بزرگی خود را دارد و نه ایران بدون رستم، شکوهِ چیرگی بر دشمنان و سربلندی و سرافرازی را تجربه می کند.این است که اگر دل ایران زمین برای رستم تنگ شده باشد و در نخستین دیدار پس از چندی، باد نوشین این سرزمین، درود آسمان ایران را به رستم بفرستد، جای شگفتی نیست.اما جای دیگری نیز در شاهنامه، فردوسی بزرگ، گزاره باد نوشین را به زیبایی به کار می برد و جان انسان را در پرتو این همه شکوه، شادان می سازد.رستم فرخزاد، پهلوان و سپهسالار بزرگ ایرانی، آنگاه که می خواهد پای در میدان نبرد با تازیان نه انجمن شاهنامه خوانی اردکان...
ادامه مطلبما را در سایت انجمن شاهنامه خوانی اردکان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shahnamehardakan بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:21